رادی من

گير مدرسه

براي تعطيلات تاسوعا و عاشورا تصميم گرفتيم به همدان بريم و با اين حساب، رادي بايد چهارشنبه از مدرسه غيبت مي‌كرد. مي‌گه: " مامان چهارشنبه عصر بريم ، من نمي‌خوام غايب بشم چون تو مدرسه بهم گير مي‌دن." جواب مي‌دم:" نه پسرم، بهشون اطلاع مي‌دم و غيبتتو موجه مي‌كنم." جواب مي‌ده:" هيچ فرقي نمي‌كنه، اين جوري زودتر مي‌فهمن و زودتر گير مي‌دن ." ...
18 آبان 1393

تولد 7 سالگي

تولد 7 سالگي پسر عزيزم در دو مرحله برگزار شد. يكي قبل از تولد، با حضور بابا بزرگ و مامان‌بزرگ و عمه‌ها كه پسرم با لباس كنگ فو ظاهر شد و شمع‌هاشو فوت كرد، ديگري در روز تولد ش و با حضور خاله‌ها و پسرخاله‌هاش كه تا تونست آتيش سوزوند. عزيز دلم حضورت هميشه مبارك، پاينده باشي . ...
18 آبان 1393

تمرينات كنگ فو

رادي ورزش‌هاي رزمي رو خيلي دوست داره و براي همين تابستون امسال كلاس كنگ فو ثبت نامش كرديم. اولاش خيلي خوشحال بود و معلمش هم ازش خيلي راضي بود اما بعدها كمي رنجيده خاطر به نظر مي‌اومد ازش پرسيدم : " پسرم از كلاس خسته شدي؟" با ناراحتي جواب داد:" بله كه خسته شدم، مربيمون به ما صد تا دراز و نشست مي‌ده، يكي بياد به ايشون بگه اين كمره نه لولاي در!" ...
18 آبان 1393

خوشبيني و يا شايد خوش فهمي

مدت زيادي تاخير داشتم چون حسابي مشغول روزمرگي بودم و وقت سر خاروندن نداشتم. رادي تو اين مدت سخنان فلسفي زيادي گفت كه فقط 2-3 تاش يادم مونده حيفم اومد اونا رو ننويسم. -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- 18 مرداد سالروز فوت پدر عزيز و بزرگوارمه و ما به اين مناسبت هر ساله به مزارشون مي‌ريم. امسال هم كه سومين سالگردشون بود ساعت 9 صبح آن جا بوديم و طبيعتا من غمگين و بغض‌آلود بودم. پس از  خواندن فاتحه و قرائت قرآن به همسرم اشاره كردم تا مرا تنها بگذارند. ايشون با بچه‌ها به سمت ماشين رفتند و من فرصت اينو پيدا كرد...
18 آبان 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادی من می باشد